نقض رای در دیوان عالی کشور به معنای بیاعتبار دانستن رایی است که خلاف موازین شرعی یا مقررات قانونی صادر شده باشد. با اینکه امکان شکستن رای یا عدم تایید آن محدود و مستند به جهات خاصی است، اما در صورت اثبات تخلف، دیوان میتواند آن را نقض یا اصلاح کند. از اینرو در این صفحه به بررسی دقیق شرایط، موارد و دلایل نقض رای و اقدامات دیوان بعد از آن میپردازیم. همچنین برخی از مهمترین نکات و هشدارها در این خصوص را با شما به اشتراک میگذاریم؛ پس پیشنهاد میکنیم تا انتهای نوشتار با بهترین وکیل دیوان عالی کشور همراه شوید.
موسی الرضا میر وکیل پایه یک دادگستری
وکالت و مشاوره تخصصی در دعاوی کیفری
شماره تماس جهت تعیین وقت مشاوره
نقض رای در دیوان عالی کشور چیست؟
نقض رای در دیوان عالی کشور زمانی مطرح میشود که رای صادره از دادگاه بدوی یا تجدید نظر، فاقد انطباق دقیق با موازین شرعی یا قانونی باشد. مطابق با مقررات آیین دادرسی مدنی در چنین وضعیتی، شخص محکومعلیه این اختیار را دارد که با استناد به جهات خاصی که در قانون به صورت حصری ذکر شده، تقاضای نقض رای را از دیوان عالی کشور داشته باشد.
رسیدگی دیوان در این مرحله به منظور بررسی صحت و سقم رای از حیث اصول دادرسی و رعایت مقررات، صورت میگیرد. در صورت احراز ایراد، رای صادره نقض میشود و فرایند اصلاحی ادامه مییابد.
نظارت دیوان عالی کشور بر آراء صادر شده از محاکم به منظور تضمین اجرای درست قانون در فرایند دادرسی است. وقتی یک رای قابلیت فرجامخواهی دارد، دیوان آن را از حیث رعایت اصول شکلی و مقررات آن مورد بررسی دقیق قرار میدهد.
نقض رای در دیوان عالی کشور فقط در صورتی قابل تحقق است که یکی از موارد مقرر در ماده ۳۷۱ قانون آیین دادرسی مدنی در متن رای مورد اعتراض وجود داشته باشد. در ادامه جهات محدود و احصا شدهای را که قانونگذار برای نقض رای پیشبینی کرده، بررسی میکنیم:
- نبود صلاحیت ذاتی در دادگاه صادر کننده رای یا ایراد موثر به صلاحیت محلی: در صورتی که دادگاهی که رای را صادر کرده از اساس، صلاحیت رسیدگی به آن نوع دعوا را نداشته باشد یا نسبت به صلاحیت محلی آن ایراد موثری مطرح شود که دادگاه به آن بیتوجهی کرده، نقض رای در دیوان عالی کشور موجه خواهد بود. صلاحیت ذاتی از قواعد آمره است و نادیده گرفتن آن موجب بیاعتباری کل فرایند دادرسی میشود.
- تعارض رای با مقررات صریح قانونی یا اصول مسلم شرعی: اگر رای صادره خلاف نص صریح قوانین مدون یا مغایر با مبانی شرعی باشد، موجبی برای نقض رای در دیوان عالی کشور به وجود میآید. در این موارد دیوان صرف نظر از صحت استدلال قاضی، رای را فاقد وجاهت قانونی دانسته و آن را نقض میکند. این تشخیص نیازمند بررسی دقیق محتوای رای و مبانی حقوقی آن است.
- نقض اصول دادرسی یا حقوق اساسی اصحاب دعوا در روند رسیدگی: چنانچه دادگاه در جریان رسیدگی، اصول اساسی آیین دادرسی را رعایت نکند و این تخلف به گونهای باشد که تمامیت رای را از حیث اعتبار مخدوش کند، موجبی برای نقض رای در دیوان عالی کشور ایجاد میشود. این موارد به عنوان تضمین دادرسی منصفانه در دیوان، قابل بررسی هستند.
- صدور آراء متضاد در یک موضوع و بین همان اصحاب دعوا، بدون دلیل قانونی موجه: در مواردی که ۲ یا چند رای متناقض درباره یک دعوای واحد میان همان اشخاص و نسبت به یک موضوع صادر شود، بدون آنکه جهتی قانونی وجود داشته باشد، نقض رای در دیوان عالی کشور قابل تحقق است.
- نقص تحقیقات یا بیتوجهی به ادله و دفاعیات طرفین دعوا: اگر دادگاه پیش از صدور رای، تحقیقات لازم را انجام نداده یا بدون بررسی مستندات، اظهارات و دفاعیات موثر اصحاب دعوا، اقدام به صدور رای کرده باشد، دیوان میتواند از باب نقص تحقیقات یا فقدان دادرسی عادلانه، اقدام به نقض رای کند.
نمونه نقض رای در دیوان عالی کشور
برای دانلود، اینجا کلیک کنید.
دلایل نقض رای در دیوان عالی کشور
هرگاه یکی از جهات پیشبینی شده برای شکستن رای در دیوان عالی کشور وجود داشته باشد، آن رای قابلیت نقض خواهد داشت. در همین صفحه این موارد را به طور کامل توضیح دادیم، اما در این بخش به طور خلاصه، لیست مهمترین دلایل نقض رای در دیوان عالی کشور را ارائه میکنیم:
- سوءتفسیر از مفاد قرارداد یا شرایط آن
- عدم صلاحیت ذاتی دادگاه صادر کننده رای
- نقص در تحقیقات یا بیتوجهی به دلایل طرفین
- عدم انطباق مستندات با مدارک موجود در پرونده
- نقض اصول دادرسی، قواعد آمره و حقوق دفاعی
- تعارض رای با موازین شرعی یا قوانین موضوعه
- اشتباه در تنظیم مفاد رای یا وجود موارد خلاف واقع
- صدور آراء مغایر در یک موضوع و میان همان اصحاب دعوا
به طور کلی زمانی که اصول بنیادین دادرسی عادلانه رعایت نشود یا تشخیص واقعیتها با خطا همراه باشد، زمینه برای نقض رای در دیوان عالی کشور فراهم میشود. نقض مقررات آمره، اعمال تقلب در فرایند رسیدگی، سوءاستفاده از شرایط دادرسی یا تاثیرگذاری عوامل دیگر مانند فشار، تهدید یا اعراب نیز از عواملی هستند که میتوانند اعتبار رای صادره را مخدوش کنند. دیوان در مواجهه با این موارد به منظور حفظ سلامت نظام قضایی و تضمین انصاف دادرسی، صلاحیت بررسی و در صورت لزوم نقض رای را دارد.
شرایط نقض رای در دیوان عالی کشور
نقض رای در دیوان عالی کشور از جمله مسائل پیچیده و تخصصی در نظام دادرسی به شمار میرود که به معنای ابطال یا اصلاح رای صادره از دادگاههای بدوی و تجدید نظر، توسط عالیترین مرجع قضایی کشور یعنی دیوان عالی است. این فرایند در صورت وجود شرایط قانونی خاص قابلیت تحقق دارد. در این بخش شرایطی که ممکن است منجر به نقض رای توسط دیوان شود را مورد بررسی قرار میدهیم:
- وجود خطاهای شکلی در رای صادره: اگر رای صادره از دادگاه بدوی یا تجدید نظر فاقد شرایط شکلی لازم باشد، دیوان عالی میتواند به دلیل بینظمی شکلی آن را نقض کند. این موارد از مصادیق بارز اخلال در فرایند دادرسی و تخلف از اصول آیین دادرسی محسوب میشود که اعتبار رای را زیر سوال میبرد.
- خطای قانونی در استنباط یا استناد: در صورتی که دادگاه صادر کننده رای در تفسیر یا اعمال قوانین موضوعه دچار اشتباه شود یا حکم خارج از موازین قانونی صادر کرده باشد، دیوان عالی کشور میتواند با تشخیص این خطا، رای را نقض کند. به عنوان مثال، اگر دادگاه حکم مغایر با نص صریح قانون یا نظریه وحدت رویه بدهد، زمینه برای ورود دیوان فراهم میشود.
- نقض در دلایل و شواهد استنادی: چنانچه رای صادره فاقد دلایل مستند و متقن باشد یا دادگاه بدون ارزیابی درست و اصولی ادله طرفین مبادرت به صدور حکم کند، این موضوع میتواند منجر به نقض رای در دیوان عالی کشور شود. رایی که بر پایه ادله ناقص یا غیرمرتبط صادر شود، مخدوش است و دیوان صلاحیت اصلاح یا نقض آن را دارد.
- عدم تطبیق رای با اصول دادرسی: در مواردی که رای صادر شده با رویه قضایی جاری یا اصول مسلم دادرسی در تعارض باشد، دیوان عالی میتواند بنا به نادیده گرفتن این اصول رای را نقض کند. به عنوان مثال، اگر دادگاه بدون توجه به دفاعیات طرف مقابل حکمی صادر کرده باشد، نقض رای بسیار محتمل است.
- تحول شرایط موثر بر موضوع دعوا: در برخی از موارد پس از صدور حکم، شرایطی پیش میآید که رای صادره را از حیث آثار و نتایج با اشکال مواجه میسازد. برای مثال، کشف دلایل جدید یا وقوع اشتباه در احراز ماهیت دعوا میتواند دلیلی برای ورود دیوان به رای و نقض آن باشد. در چنین مواردی دیوان صلاحیت بررسی مجدد را دارد.
نقض رای کیفری در دیوان عالی کشور
مطابق با مقررات قانون آیین دادرسی کیفری، دیوان عالی کشور صلاحیت دارد آراء صادره در دعاوی کیفری را در صورت احراز شرایط قانونی نقض کند. چنانچه در روند رسیدگی به پرونده تحقیقات ناقص انجام شده یا به دفاعیات موثر و ادله طرفین توجه کافی نشده باشد، دیوان میتواند با استناد به این کاستیها، رای صادره را نقض و برای رسیدگی مجدد به مرجع صالح ارجاع دهد. این امر به منظور تضمین حقوق متهم و برقراری عدالت کیفری پیشبینی شده است.
علاوهبر نقص تحقیقات یا نادیده گرفتن دفاعیات، سایر جهات نقض رای که در آیین دادرسی پیشبینی شدهاند در حوزه دعاوی کیفری هم قابلیت اعمال دارند؛ مانند اشتباه در تطبیق حکم با قانون یا تعارض آراء. دیوان عالی کشور به عنوان عالیترین مرجع نظارت بر اجرای صحیح قانون در صورت وجود این اشکالات میتواند رای را نقض کند. این اختیار برای تضمین دادرسی عادلانه و جلوگیری از تضییع حقوق طرفین دعاوی کیفری به ویژه متهم است.
اقدامات دیوان عالی کشور بعد از نقض رای
زمانی که یکی از جهات قانونی نقض رای در دیوان عالی کشور احراز شود، شعبه رسیدگی کننده موظف است رای مورد اعتراض را نقض و مطابق با مورد، تصمیم مناسب اتخاذ کند. نوع اقدام دیوان بستگی به ماهیت رای نقض شده دارد.
گاهی لازم است پرونده به مرجع صالح ارجاع شود و گاهی دیوان، دادگاه صادر کننده رای را موظف میسازد مجدد به موضوع رسیدگی کند. در همه موارد تصمیم دیوان باید بر اساس جهتی باشد که موجب نقض رای شده و به تبع آن، مسیر دادرسی ادامه پیدا میکند. در این قسمت به تفصیل مهمترین اقدامات دیوان پس از نقض رای را بررسی میکنیم:
- ارجاع پرونده به مرجع صالح در صورت عدم صلاحیت دادگاه: اگر نقض رای در دیوان عالی کشور ناشی از عدم صلاحیت ذاتی دادگاه باشد، پرونده برای رسیدگی مجدد به دادگاه صالح ارسال میشود. در این حالت تمام اقدامات قضایی قبلی بیاثر تلقی شده و رسیدگی باید از ابتدا توسط مرجعی که صلاحیت رسیدگی دارد، انجام گیرد.
- ارجاع پرونده به همان دادگاه در صورت نقض قرار قاطع دعوا: در مواردی که دیوان قرار صادره را نقض کند از جمله قرار رد دادخواست یا قرار ابطال آن، پرونده مجدد به همان دادگاه صادر کننده قرار برگردانده میشود تا نسبت به ماهیت دعوا وارد رسیدگی شود. این اقدام امکان تداوم دادرسی و جلوگیری از تضییع حقوق طرفین را فراهم میسازد.
- ارجاع به دادگاه تجدید نظر در صورت صدور قرار از این مرجع: چنانچه قرار نقض شده مستقیم از دادگاه تجدید نظر صادر شده باشد، دیوان پس از نقض آن، پرونده را برای رسیدگی ماهوی به همان دادگاه ارجاع میدهد. در این وضعیت دادگاه تجدید نظر باید پس از انجام بررسی لازم، رای مقتضی صادر کند.
- ارجاع به دادگاه بدوی در صورت صدور قرار از این دادگاه: در حالتی که قرار نقض شده از دادگاه بدوی صادر شده باشد، چه مستقیم مورد فرجام قرار گرفته و چه با تایید دادگاه تجدید نظر، دیوان پس از نقض آن، پرونده را برای رسیدگی ماهوی به همان دادگاه بدوی باز میگرداند. این بازگشت برای صدور رای بر اساس شواهد کاملتر، انجام میگیرد.
- اجرای پرونده در صورت نقص تحقیقات و الزام به رفع نواقص: چنانچه نقض رای در دیوان عالی کشور به دلیل نقص تحقیقات باشد، پرونده برای انجام تحقیقات تکمیلی به همان دادگاه صادر کننده قرار برگردانده میشود. در این حالت دیوان مکلف است نواقص را به طور دقیق و مشروح اعلام کند و دادگاه نیز باید بر اساس آن، تحقیقات لازم را انجام داده و رای مقتضی صادر کند.
- بیاعتبار شدن رای متاخر در صورت مغایرت با رای دیگر: اگر دیوان تشخیص دهد که ۲ رای در یک موضوع واحد و میان همان طرفین صادر شده و رای متاخر فاقد دلیل قانونی برای انحراف از رای نخست است، آن رای را بیاعتبار اعلام میکند. در صورت وجود جهات نقض در رای اول نیز هر ۲ رای ممکن است نقض شوند.
- ارجاع به شعبه دیگر یا دادگاه نزدیک در سایر موارد نقض: در مواردی که نقض رای در دیوان عالی کشور به جهاتی غیر از موارد قبلی باشد، دیوان موظف است پرونده را به شعبه دیگری از همان حوزه دادگاه صادر کننده رای نقض شده، ارجاع دهد. اگر چنین شعبهای وجود نداشته باشد، پرونده به نزدیکترین دادگاه همعرض در حوزه قضایی دیگر، منتقل خواهد شد تا از تکرار اشتباه جلوگیری شود.
نقض رای طلاق در دیوان عالی کشور
گاهی ممکن است یکی از طرفین دعوای طلاق به رای صادر شده از دادگاه خانواده معترض باشد و از طریق فرجامخواهی خواستار نقض رای طلاق در دیوان عالی کشور شود.
این امر زمانی ممکن است که در روند صدور رای تشریفات قانونی رعایت نشده، استدلال دادگاه ناقص یا نادرست بوده، دلایل اثباتی نادیده گرفته شده یا شرایط جدیدی ایجاد شود که مانع از اجرای مفاد رای باشد. در چنین شرایطی نقض رای طلاق در دیوان با هدف جلوگیری از تضییع حقوق طرفین و تضمین دادرسی صحیح، انجام میگیرد و فقط در چارچوب جهات احصا شده قانونی، قابل اعمال است.
نکات حقوقی نقض رای در دیوان عالی کشور
نقض رای در دیوان عالی کشور موضوعی بسیار حساس و تخصصی شناخته میشود که تنها در صورت وجود دلایل قوی، قابل طرح و پیگیری است. بیتوجهی به شرایط قانونی یا طرح بدون مبنا نه تنها ثمری ندارد، بلکه ممکن است زمان و هزینه بسیاری را هدر دهد. از همینرو مهمترین نکات حقوقی پیرامون این مبحث را یادآور میشویم:
- دیوان عالی کشور مرجع رسیدگی ماهوی نیست و فقط به بررسی شکلی آراء میپردازد.
- نقض رای به معنای بازگشتن پرونده به مرجع صادر کننده رای تلقی میشود و این مرجع، مکلف به تبعیت از نظریه دیوان است.
- نقض رای در دیوان عالی کشور در خصوص احکام قطعی کیفری به ویژه احکام سنگین مانند اعدام، حبس ابد یا قصاص بیشتر مورد توجه قرار میگیرد.
- درخواست نقض رای فقط در صورتی پذیرفته میشود که متضمن اشتباه فاحش یا بیعدالتی مشهود باشد.
- دیوان عالی کشور پس از نقض، رای جدیدی صادر نمیکند، بلکه تنها رای سابق را باطل اعلام کرده و پرونده را به مرجع صالح باز میگرداند.
- در مواردی خاص، حتی پس از گذشت مدت زمان طولانی از صدور رای، امکان بررسی در دیوان وجود دارد.
- نقض رای میتواند اجرای حکم را متوقف کند؛ به ویژه در پروندههای کیفری با مجازات سنگین.
- با اینکه دیوان عالی کشور رای صادر نمیکند، اما دستور این مرجع الزامآور است.
- نقض رای در دیوان عالی کشور در خصوص پروندههای حقوقی نیز ممکن است به شرط مغایرت جدی با قانون یا اصول دادرسی.
- مشاوره حقوقی با بهترین وکیل پایه یک دادگستری در روند نقض رای در دیوان عالی کشور ضرورت دارد؛ چراکه این سازوکار پیچیده، محدود و تنها با احراز شرایط خاص امکانپذیر است.
سخن پایانی
با توجه به آنچه گفته شد، نقض رای در دیوان عالی کشور سازوکاری پیشبینی شده در نظام دادرسی است که در صورت وجود تخلف فاحش از قانون یا شرع در آراء صادره قطعی مطرح میشود. به همین دلیل ما در این صفحه به این موضوع پرداختیم و موارد و دلایل نقض رای در این مرجع را بررسی کردیم.
همچنین در خصوص شکستن رای طلاق و آراء کیفری و همچنین دلایل و شرایط نقض رای در این مرجع نیز اطلاعاتی را با شما به اشتراک گذاشتیم. در پایان پیشنهاد میکنیم چنانچه درگیر پروندهای هستید که مشمول نقض رای در دیوان میشود، مشاوره با وکیل متخصص در این حوزه را در اولویت قرار دهید.